آینه‌ی دردار

با خودم حرف می‌زنم.

آینه‌ی دردار

با خودم حرف می‌زنم.

از فیلم و سریال خواهم نوشت و از روزمرگی‌ها و خاطرات. اینجا آینه‌ی دردار من است که تمرین می‌کنم به خود نگریستن را.
می‌نویسم که نوشته باشم، که مشق کنم این آدابِ به خود نگریستن را.

آخرین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «Andrey Zvyaginsev» ثبت شده است

بی‌عشق

شنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۶، ۱۱:۱۲ ب.ظ

طفلی به نام عشق

شاید با اندکی تغییر در شعر شفیعی کدکنی بهتر بتوان از فیلم بی‌عشق سخن گفت:
طفلی به نام عشق [در اصل شعر «شادی»]
دیری است گم شده است
با چشم های روشن براق
با گیسویی بلند - به بالای آرزو-
هرکس از او نشانی دارد
ما را کند خبر
«بی‌عشق» با مضمون نه چندان بلندپروازانه‌ و امیدوارکننده‌ای شروع می‌شود؛ ،زوج ناهمساز، مشکلاتِ خانوادگی بسیار، رابطه‌های موازی، نادیده گرفته شدن پسرک و آخر گم شدن او... مایه‌های داستانی که به سبب دست‌مالیدگی به راحتی می‌تواند سبب سقوط فیلم شود اما فیلم هر چه جلوتر که می‌رود با حفظ یکدستی در میزانسن، با تکرار موفقیت‌آمیز المان‌ها در گسترش داستان می‌تواند از سقوط نجات پیدا کند، و لحن و طعن استعاری مناسب خویش را به دست آورد.
تاکید دوربین به فضای بیرون در صحنه‌های داخلی که اغلب با مکثی ضدنور هم همراه است، مواجهه‌ی دنیای تاریک چاردیواری‌ها که در آنها عشق گم شده و از دست رفته است در مقابلِ طبیعتِ پرنورِ بیرون، جایی که شاید برای یافتن دمی آرامش همه باید چون پسرک به آن برگردیم یا چون ژنیا (در صحنه‌ی جروبحث داخل ماشین) خود را به آن (باد) بسپاریم، در کنارِ به تصویر کشیدنِ زوج‌های درگیر روزمرگی و تکرار ماشین‌وار زندگی‌شان توانسته دنیایی را پدید آورد که درآن مردان و زنان در چرخه‌ای فرسوده به هم می‌آویزند، غلت می‌خورند و فرو می‌افتند. جایی که آدم‌ها عین هم اند، چون زوج خریدار خانه که همان قصه‌ی ساکنان قبلی را دنبال خواهند کرد. همه‌ی آدمیان فیلم به غایت افسرده و غمگین و جدی اند، و همه‌شان چون جست‌وجوگران در گشتن و تقلا و دویدن اند برای طفلی گم‌شده به نام عشق.