Alias Grace
Alias Grace (TV Series, 2017– )
بعد تماشای «سرگذشتِ ندیمه» (The Handmaid's Tale) مشتاق شدم، سریالِ
دیگری که از رمانِ مارگریت اتوود ساخته شده ببینم. در الیاس گریس هم با
داستان زندگی ندیمهای روبهرو ایم که این بار مظنون به قتل یا مشارکت در
آن است. از روانکاو جوانی خواسته میشود که از خلال صحبت با وی پی به
واقعیت ببرد. سریال به موازات درگیری و کشمکش ذهنی روانکاو با گریس به
روایت خاطراتِ ندیمه میپردازد.
این سریال در مقایسه با سرگذشت ندیمه خط داستانی پررنگتر، پیچیدهتر و جذابتری
و عینیتری دارد. این تفاوت به قدری هست که در نگاهی کلی به داستانها،
الیاس گریس برای نمایش و خوانش سینمایی مناسبتر به نظر برسد.
اما
الیاس گریس بدون داشتنِ تنهای قدرتمند شروع به شاخ و برگ دادن میکند.
نماد و نشانه به کار میبندد، ارجاع میدهد، ژست میگیرد، اما به دلیل
فراهم نکردن زمینهی مناسب (ناکافیبودن جزئیات) دنیایی باورناپذیر میسازد
که در آن اشاره و نماد و ارجاع گلدرشت از آب درمیآید (دوختنِ لحاف
چهلتکه، خاطراتِ زیرزمین، مرگ مادر و...). با دستانی خالی ژست فمنیستی
معیوبی میگیرد که در آن هر گونه امکانِ وجود داشتنِ مردِ خوب را باطل میداند.
در حالی که شاید همهی اینها را در سرگذشت ندیمه هم بتوان رهگیری کرد، اما
آن سریال راه خود را در مسیری پرپیچوخم و پر از جزئیات و با جلوهی
تصویری مناسب انتخاب میکند که ارجاع و تاویل و تفسیر را به پسزمینه
میفرستد.
در الیاس گریس فیلمساز عجول و شتابزده و با بیدقتی داستان
را از دست میدهد و با بیذوقی سبب میشود که داستان از روند طبیعی خود
خارج شود و از اهمیت بیافتد. داستان را بهانه میانگارد و از بها میافتد.
- ۹۶/۰۹/۱۱