آینه‌ی دردار

با خودم حرف می‌زنم.

آینه‌ی دردار

با خودم حرف می‌زنم.

از فیلم و سریال خواهم نوشت و از روزمرگی‌ها و خاطرات. اینجا آینه‌ی دردار من است که تمرین می‌کنم به خود نگریستن را.
می‌نویسم که نوشته باشم، که مشق کنم این آدابِ به خود نگریستن را.

آخرین مطالب

سانچی (2)

شنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۶، ۱۰:۴۳ ب.ظ

جوِ کِشتی ما بهت است و اندوه. کار می‌کنیم، غذا می‌خوریم، حتا می‌خندیم اما پشت همه‌ی این‌ها نمی‌توانیم بعد دو جمله از سانچی نگوییم.
دیروز همسرِ کاپیتان حلوا خیرات کرد، در هم‌نشینی‌ای عجیب سوخته‌ترین حلوای ممکن هم از آب درآمد. از حادثه‌ی سانچی به بعد کِشتی گرم‌تر شده، صفحه به صفحه‌ی کشتی هرم آتش را به صورت می‌زند. قدم‌ها سست و لرزان و دل‌ها بی‌تاب‌تر شده اند. همه از داغی دلِ خانواده‌ها می‌گویند، اما حکایت از این هم غریب‌تر است.
ما همه در سانچی خودمان را دیدیم، همسران و مادرمان را. این‌که «شکلات را نگه داشته بود تا با هم بخوریم» وعده‌ی من به ریحان هم بود. این که دو روز دیگر خلاص می‌شوم و می‌بینمت را هر دریانوردی به دفعات به منتظر-اش وعده داده.
کاش دست‌کم جسدی ازشان باقی می‌ماند. به من ثابت شده که خاک مرده سرد است، وقتی که هنوز باورم نمی‌شد پدرم را از دست داده‌ام تماس لبانم با پیشانیِ یخ‌کرده‌اش نهیبی بود بر پذیرفتن نبود‌ش، که او دیگر در دنیای گرم و خاکی ما نمی‌زید. کاش گورستان آنها دریایی نبود به این وسعت، کاش گوشه‌ی دنجی می‌آرامیدند که بشود گاهی آنها را از یاد برد، ندید‌شان.
سخت‌ترین حرف این روزها، صحبت بیمه و خسارت و جریمه‌ی آلودگی بود، عدد. جایی که جان آدمی چون برده‌ای بی‌ارزش انگاشته می‌شود، عددی قابل جایگزین با عددی دیگر.
این کشتی متعلق به شرکت نفت بود و جدید، کشتی‌های دیگر چه خصوصی و چه دولتی بیشترشان فرسوده و قدیمی ‌هستند. بیشتر کارکنان‌شان امنیت شغلی‌ای ندارند. ایمنی و تجهیزات به شوخی گرفته می‌شوند و گواهینامه‌های عبور و مرور با رشوه و پارتی اخذ می‌شوند. شرایط بحرانی کار در ایران فقط در به دست آوردن شغل نیست، کار کردن در محیط‌هایی هم هست که کارفرما به هر آن گونه که دل‌اش می‌خواهد حکم می‌راند.
جمله‌ای را که استاد تهیه‌ی مطبوع ‌مان می‌گفت از یاد نمی‌برم هرگز. وقتی از نقشه‌های شهری فاضلاب و گاز صحبت می‌کرد می‌گفت «زنده‌بودن‌مان شبیه معجزه است».


  • نواب پورعابد

سانچی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی